فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

روزهای زیبای کودکی

تو که آمدی

تو که آمدی همه چیز عوض شد ...همه چیز سخت شد اما از اون سختی ها که آرامش هم باهاش می آد . از اون سختی ها که با خودش دوست داشتنهای دلچسب رو هم همراه می آره . از اون سختی ها که در نهایت دیگه مال خودت نیستی . شدی مال یکی دیگه . خودتو فراموش می کنی تا یه موجود کوچیکو همیشه توی ذهنت تکرار و تکرار کنی . گاهی اونقدر کلافه ام ....کلافه از این که دیگه هیچی انگار سر جاش نیست...انگار منم دیگه جای خودمو توی این دنیا ندارم .فقط مثل یه ماشین  دارم می شورم و می سابم و می دوم و می پزم و لالایی می گم و دوباره تکرار تکرار تکرار ....وسط این کلافه گی ها تو می آی گوشه دامنمو می چسبی و خودتو می کشی بالا تا بغلت کنم . تا بهم هزار تا لبخند بزنی و تمام صورت...
2 ارديبهشت 1391
1